Tuesday, May 13, 2008

شترنج و تخته نرد

سه‌شنبه ۲۴/اردیبهشت/۱۳۸۷ - ۱۳/می/۲۰۰۸

شطرنج عربیده‌ی شترنگ پارسی است که خود نیز از چاتورنگای (caturanga) هندی گرفته شده است. چاتورنگا به معنای چهار رنگ است و این رنگ در سانسکریت و پارسی باستان به معنای رسته‌ی نظامی نیز هست همان که در انگلیسی به شکل rank درآمده است. دکتر کاوه فرخ در کتاب «سواره نظام نخبه‌ی ساسانیان» (اسواران) می‌نویسد که رنگ را نخستین بار هخامنشیان برای تعیین و تمایز رسته‌های نظامی به کار بردند.

در شاهنامه‌ی فردوسی بر اساس نوشته‌های پهلوی/ساسانی در داستان اختراع شترنج می‌خوانیم که رای (راجه‌ی) هندیان برای خسرو انوشیروان (انوشه‌روان=روان جاویدان) بازی شترنج را می‌فرستد و می‌گوید اگر توانستید در یک هفته این را حل کنید که ما هم چنان به شما باژ و ساو (مالیات) می‌دهیم. وگرنه دیگر چیزی به شما نمی‌دهیم. بزرگمهر با نبوغ خود نحوه‌ی آن بازی را کشف می‌کند و هندیان شگفت زده می‌شوند. در عوض بزرگمهر بازی تخته نرد را اختراع می‌کند و از هندیان می‌خواهد که آن را حل کنند اما آنان ناتوان می‌مانند.

در داستان‌های مردمی (فولکلور) نیز هست که وقتی خسرو انوشیروان از بزرگمهر می‌پرسد چه پاداشی می‌خواهی؟ بزرگمهر می‌گوید: در خانه‌ی اول زمین شترنگ یک دانه گندم بگذار. بعد در هر خانه دو برابر خانه‌ی قبلی گندم بگذار. اگر این تعداد را حساب کنیم می‌شود مجموع ۲ به توان صفر تا ۲ به توان ۶۳. که خود ۲ به توان ۶۳ برابر است با ۹/۲۲۳/۳۷۲/۰۳۶/۸۵۴/۷۷۵/۸۰۸ دانه گندم!

داستان در نهادن شطرنج

بیاورد پس نامه‌ای بر پرند --------------------- نبشته به نوشین‌روان رای هند
یکی تخت شطرنج کرده به رنج -------------------- تهی کرده از رنج شطرنج گنج
بیاورد پیغام هندی ز رای ------------------ که «تا چرخ باشد تو بادی به جای!
کسی کو بدانش برد رنج بیش ------------------- بفرمای تا تخت شطرنج پیش،
نهند و ز هر گونه رای آورند ----------------- که این نغز بازی به جای آورند
بدانند هر مهره‌ای را به نام ----------------- که گویند پس خانه‌ی او کدام
پیاده بدانند و پیل و سپاه ----------------- رخ واسب و رفتار فرزین و شاه
گراین نغز بازی به جای آورند -------------- درین کار پاکیزه رای آورند
همان باژ و ساوی که فرمودشاه ------------------- به خوبی فرستم بر آن بارگاه
وگر نامداران ایران گروه ------------------ ازین دانش آیند یک سر ستوه
چو با دانش ما ندارند تاو ------------------ نخواهند زین بوم و بر باژ و ساو
همان باژ باید پذیرفت نیز -------------------- که دانش به از نامبردار چیز

دکتر تورج دریایی مقاله‌ی مفصلی درباره‌ی این داستان از روی متن‌های ساسانی به همراه تحلیل آن دارد. بر اساس این نوشته، نخستین اشاره به بازی شترنگ در هندوستان به سال ۵۰۰ پیش از میلاد است و در داستان «مهاباراتا». چاتورنگا اشاره است به چهار بخش لشکر: پیل، اسب، کشتی، و پیاده نظام (hasty-aśva-nauka-padāta). بعد به پیل، اسب، گردونه، پیاده نظام (hasty-aśva-ratha-padāta) تغییر یافت که در آن شاه و فرزین (وزیر) نیز شرکت دارند.

وی می‌نویسد که «نرد» را در اصل «نیو اردشیر» (به معنای «اردشیر نجیب است» اشاره به اردشیر بابکان) می‌نامیدند و به تدریج به شکل «نردشیر» و بعد «نرد» کوتاه شده است.

برای جزییات بیشتر ن. ک. مقاله‌ی دکتر تورج دریایی در ۳۴ صفحه به قالب پی.دی.اف (۲۸۱ کیلوبایت)

2 نظر:

Anonymous said...

چترنگ را می توان مرکب از کلمات سانسکریت چیت (دانش)و رنگ (گروههای نظامی)گرفت.این مفهوم درستتری را ارائه می نماید چون تعداد طبقات نظامی آن نه چهار تا بلکه پنج تاست؛ بنابراین معنی چهارگروه نظامی برای آن خطا به نظر میرسد.

Anonymous said...

نظر میرسد نام شترنج یا چترنگ در اصل سانسکریتی دیرینه اش از ریشه کلمات چاتوره (دانش و مهارت) و رنگ (گروهها و ستونهای نطام ارتش) یا بر اساس تلفظ ایرانی آن مرکب از کلمات سانسکریتی و اوستایی شاترو (دشمن) و انچ (مات نمودن) ترکیب یافته است که در مجموع آنهامعنی دانش نظامی مات نمودن لشکریان دشمن را بدست می دهند .لذا وجه اشتقاق اول به معنی دانش لشکرکشی و جابجایی نیروهای نظامی در مقابل لشکریان مخاصم است. در تأیید این معنی واژه رخ در شاهنامه و در اصطلاح شترنج نیز به همین معنی رده، سامانه و صف نظامی است. از اینجا معلوم میشود چرا تیمور لنگ جهانگشا ودارای لشکر جرار شترنج باز ماهری بوده است. وجه اشتقاق دوم با خود اصطلاح کیش (راندن) و مات (تسلیم کردن) در شطرنج مطابق است که مسلم به نظر میرسد از یک معنی لفظی خود شترنج استخراج شده است چه در لغت اوستایی واژه انچ به معانی راندن و دور کردن و مات نمودن است. می دانیم کلمه کیش درفارسی و پهلوی به معنی راندن و دور کردن همچنین به معنی دانش و آیین و روش است. لذا در کّل اگر صورهندی-ایرانی نام شترنج یعنی چترنگ یا شاترو-انچ را مرکب از ریشه های چاتوره (مهارت و دانش اساسی)-یا شاترو (دشمن) و انچ بگیریم (مات کردن) بگیریم راه درستتر و اساسی را رفته ایم و در این صورت آنها در مجموع به معنی دانش مات کردن دشمن خواهند بود.